تورا به حرمت این سالها

ساخت وبلاگ

بگمانم اینجایی!! (12:15 شب جمعه۹مهر)

ببخش که نامت بردم

میدانم که با این زبان... نباید نام آسمآنی ت را به زبان آورد. 

نام بلند تو مطهرتر از آنست که لق لقه ی زبان چون من ی شود..

بی پناهتر و درمانده تر و ناامیدتر از آنی م که تو فکر میکنی

دعایم میکنی?!!

میگویم؛

جآآآن عدیسه؛ تو تاااا ابد زنده ای و جاوید و عند ربهم یرزقون..

بیا و عهدی تازه کنیم برای روز مبادایم..

روزهایی که تو هستی وازمن جز یک تکه سنگ قبر چیزی نمانده،

حال و روز آنروزهایم را زیر خروارها خاک تو شهیدم بهتر از هرکس میدانی.

جآن عدیسه؛

 بیا و به حرمت این سااااالها رفاقت، به حرمت تمآم برادرانه هایت، به حرمت وشرافت محبت  خواهرو برادریهایمان

.... به اشکها و درد ها و چشم انتظاریهای از دور ی ات ... باتمام تلخ و شیرینی اش که به جآن خریدم ..

 اگر گذرت به مزار و سنگ قبر نام آشنایی چون خواهرت افتادمردانگی کن و فاتحه ای بخوان، 

که خداوند گواه هست که میدانم نالایقم برای اینچنین گذر مبارکی وفاتحه ای خوش الحان از تو یوسف ترین م. 

_ چه خوش است صوت قرآن ، ز تو دلربا شنیدن

_ میدانم دردی بر روی دردهایت و زخمی روی زخم هایت شده ام

_ میدانم که میدانی که عدیسه ی علی اشمر کسی جز تو را ندارد و چه خوش بخت و خوش تقدیرم که جز تو غیر ندارم تمآآآآم داروندارم.. همه ی من.

_ شاید وحتما" دست بر قلب ت گذاشته ای .. دعای هرروز قنوتم.


دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت... 


تورا به حرمت این سالها...
ما را در سایت تورا به حرمت این سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 41976967 بازدید : 86 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 2:12