از ازل-

ساخت وبلاگ
حرفی... برای گفتن نمی ماند... وقتی دلی ... بی هیچ گناهی شکسته باشد... وخرده های دل ... چنان راه نفس کشیدنت را بند بیاورد... که هر نفست... با درد باشد... و مدام چشمانت... پر و خالی از اشکی شود... که آن هم با درد است... حرفی برای گفتن نمی ماند... وقتی دردی راه گلویت را بند بیاورد...

ما سرخوشان مست دل ازدست داده ایم

همراز عشق و همنفس جام باده ایم

برمابسی کمان ملامت کشیده اند

تاکار خود زابروی جانان گشاده ایم..

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 وقتی که دوست دارم بـــروم یک جـــا که جز خــدا نباشد و فریاد بزنم

بـــــابـــــا

تا جبران 25 ســال  صــدا نکردنت بـاشد و تو یک بــار و فقط بـرای یک بار بگــویی

جــــــــــــان بـــابــــا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
با که گویم غم دیوانگی خود جز یار
از که جویم ره میخانه به غیر از دلدار
سرعشق است که جزدوست ندانددیگر
می نگنجد غم هجران وی اندر گفتار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
چون زلف توام جانا ، در عین پریشانی
چون بادِ سحرگاهم ، در بی سر و سامانی
من خاکم و من گَردم ، من اشکم و من دردم
تو مهری وتو نوری ، تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر ، بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را ، بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی ، در مستی و در پاکی
من چَشم ترا مانم ، تو اشک مرا مانی
در سینه ی سوزانم ، مستوری و مهجوری
در دیده ی بیدارم ، پیدائی و پنهانی
من زمزمه ی عودم ، تو زمزمه پردازی
من سلسله ی موجم ، تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت ، دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی ، دردی که نمی دانی
دل با من و جان بی تو ، نسپاری و بسپاری
کام از تو و تاب از من ، نستانم و بستانی
ای چشم رهی سویت ، کو چشم «رهی» جویت ؟
روی از منِ سرگردان ، شاید که نگردانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
يادت از دل كي مي رود
كي نغمه از نی مي رود

ديده از دو عالم به يادت بستم

هر كجا هر زمان به يادت هستم

به بويت مستم

از ازل اي يار اين منم مجنون

عشق تو از دل كي رود بيرون

از يك نگاه تو صدها غزل دارم

مهر تو را در سينه از روز ازل دارم

به پاي تو سري دارم بي سامان

به ياد تو غمي دارم بي پايان

بگو تا كي چنين باشم سرگردان

بيا جانا رهايم كن زين هجران

باز آ يك دم كنارم باش قرارم باش

خزان آ مد بهارم باش

باز آ يك دم كنارم باش قرارم باش

خزان آ مد بهارم باش

از يك نگاه تو صدها غزل دارم

مهر تو را در سينه از روز ازل دارم
 

 
تورا به حرمت این سالها...
ما را در سایت تورا به حرمت این سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 41976967 بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 4:58